ریشه در اعماق اقیانوس دارد _ شاید _
این گیسو پریشان کرده بید وحشی باران!
یا نه دریائی ست واژگونه بر فراز شهر،
شهر سوگواران ، هر زمانی که فرو می بارد از حد بیش
ریشه در من می دواند پرسشی پیگیر ؛
با تشویش
بارن، این شب های وحشی را ،
تواند شست آیا از دل یاران؟
چشم ها چشمه ها خشک اند
روشنی ها محو در تاریکی دلتنگ همچنان
که نام ها در ننگ
هرچه پیرامون ما غرق تباهی شد
آه باران آن امید جان بیداران!
بر پلیدی ها _ که ما عمری ست در گرداب غرقیم _
آیا چیره خواهد شد؟
آیا چیره خواهد شد باران؟
چشم یعقوب به دیدار تو حیران ماند یوسف از حسن تو انگشت به دندان ماند.
هرکه بر سلسله ی عشق تو تسلیم نشد گردنش بسته به قلاده ی شیطان ماند.
یوسف مصرو بلاد بیشتر ازاین مگذار چشم یعقوب به دروازه ی کنعان ماند.
دلم گرفته امشب در خلوت شبانه هوای گریه دارم ز سوز این ترانه
از دست رفته فرصت تا کی صبور باشم؟ در آروزی وصلت جان از تنم روانه
از عشق جان گدازت و از نور جان فزایت مدهوش و بی قرارم باقی همه بهانه
در سینه ی شقایق عطرتو می تراود بر لوح جان عشاق، نام تو جاودانه
تا بگذری از این جا ای غایب از نظرها چون خاک زیر پایت برخیزم از میانه
شب شد خیال سرد زمین از سرم پرید
بوی بهشت از طرف آسمان رسید
از خنده های ماه و سماع فرشتگان
اشکی به روی گونه خندان من چکید
آتش گرفت خیمه لیلایی زمین
از های های گریه مجنون کنار بید
در ناگهانی از گل و لبخند و انتظار
گرگی پلیدیوسف ماه مرا درید
وامانده بود چشم رصدخانه فلک
آن سوتر از ستاره که با ماه می دوید
اما به روی بال ملائک کسی و نوشت:
روزی بهار می رسد ایمان بیاورید
کدام جمعه؟ دعا مستجاب خواهد شد
سوار ساعقه پا در رکاب خواهد شد
کدام جمعه؟ ز تاثیرتابش خورشید
دلی که یخ زده از غصه آب خواهد شد
کدام جمعه؟ ز عطر بهشتی گل یاس
بهار غرق شمیم گلاب خواهد شد
کدام جمعه؟ بگو یا محول الاحوال
در آسمان و زمین انقلاب خواهد شد
کدام جمعه؟ به خورشید می خورد پیوند
کدام جمعه؟ پر از آفتاب خواهد شد
کدام جمعه؟ بگو یا محول الاحوال
در آسمان و زمین انقلاب خواهد شد
لحظه به لحظه، ثانیه ها، ساعت ها، روزها، ماه ها ! گذشت محرم، ماه صفرو چشم به راه تا سالی دیگر...
خدا توفیق دهد و با امید به فضل و لطف خدا که محرم و صفری دیگر را درک کنیم و
یاد شعری زیبا ازمعلم عزیزی افتادم که در دوران نوجوانی برایمان خواندند ؛
یادشان گرامی و روحشان شاد
خالی از لطف نیست خواندن و نوشتن آن برای دوستان...
طی شد این عمر تو دانی به چه سان ؟
پوچ بسی تند، چنان باد دمان!
همه تقصیر من است اینکه خود می دانم که نکردم فکری و تامل ننمودم روزی، ساعتی یا آنی.
که چه سان می گذرد عمر گران؟!؟
کودکی رفت به بازی، به فراق، به نشاط، فارغ از نیک و بد و مرگ وحیات! ادامه مطلب... تو بگو به من کجایی تا ببوسم خاک پاتون آقاجون دلم گرفته مثل آسمون پاییز می دونم مرغ دل من دوباره کرده هواتون با خودم یه نذری کردم که اگه تو رو ببینم با همون نگاه اول جونم بدم براتون گل زهرا گل زهرا چه خوبه خونه ی قلبم بشه جای تو همیشه حک کنی رو صفحه ی دل نقش روی دلرباتو چی میشه یه بار شبونه رد شی از کوچه ی قبلم روی ماه تو ببینم یا که بشنوم صداتو آقامارو هم یه نیمه ی شب تو نماز شب دعا کن تا صبا برام بیاره صدا و سوز دعاتو السلام علیک حین تصلی و تقنت السلام علیک حین ترکع و تسجد السلام علیک حین تهلل و تکبر السلام علیک حین تحمد و تستغفر السلام علیک حین تصبح و تمسی محرم آمد یادمان باشد یادمان باشداکثرکسایی که مقابل امام حسین علیه السلام و یارانش ایستادند یادمان باشد یادمان باشداکثرکسایی که در صف یزیدایستادند کافر نبودندبلکه مسلمان بودند آری یادمام باشد مسلمان بودند همچون ما و شاید حتی برای رضای خدا به جنگ با فرزند رسول خدا رفتند چون غافل بودند چون غافل بودنداز اینکه امامشان کیست ؟ غافل بودند که در مقابل چه کسی به جنگ ایستادند؟ اصلا علت جنگ و درگیری چیست ؟ آغازگر جنگ کیست؟ غافل بودند که با خون خدا می جنگند! یادمان باشد یادمان باشد تا غافل نباشیم غافل نباشیم که هنوز یکی از فرزندان امام حسین علیه السلام زنده اند و همچون جدش غریب است و اما پشت پرده پشت پرده ای که عاملینش خودماهستیم. یادمان باشد امام زمان ما نیز ندای هل من ناصر ینصرنی سر دادند و منتظر لبیک ماهستند . پس کی جواب خواهیم داد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آری یادمان باشد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بیا ای دوست امشب را نخوابیم بر این خاموش کفرستان بتابیم بیا تا ماه را پیدا نکردیم بگردیم و بگردیم و بگردیم خواهی آمد...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » زهرا منتظر ( جمعه 87/12/9 :: ساعت 12:16 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » زهرا منتظر ( جمعه 87/12/9 :: ساعت 12:15 عصر )
خاصیت نگاه تو ما را خراب کرد...
این آفتاب غوره ما را شراب کرد
آدم که گریه را پدرانه به ارث داد
یادش بخیر باد که کار ثواب کرد
اندازه حساب شده باده می خورد
هر کس که رفت آمد خود راحساب کرد
ترسیدم اینکه یار جوابم کند ولی
دیدم کریم بود و مرا مستجاب کرد
روی سفید اوست چراغ هدایتی
پیری که عشق بازی خود در شباب کرد
دیگر دلی نمانده که دلبر بخوانمش
هجران روی تو دل ما را مذاب کرد
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » زهرا منتظر ( سه شنبه 87/11/1 :: ساعت 10:37 صبح )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » زهرا منتظر ( چهارشنبه 87/10/11 :: ساعت 10:10 صبح )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » زهرا منتظر ( شنبه 87/8/11 :: ساعت 9:32 صبح )
.....
... در رگ فرداییم
هل من ناصر ینصرنی
روزر حسرت
آخرش باید مُرد !
الهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر له علی ذلک
شهادت مظلومانه امام جوان امام جواد علیه السلام تسلیت باد بر عموم
سلام بر مهدی صاحب عصر و زمان
بیامهدی
باید اینطور نوشت
[عناوین آرشیوشده]
