به نام خدا
فرشته ی بزرگ با جبروتی وصف ناپذیر ازاتاق فرمان بیرون آمد. نیروهای نگاهش، فرشتگان کوچک که هرکدام یک دنیا، چشم بودند برای دیدن و یک عالم قلم برای نوشتن، را ازسراسر کره ی خاکی فراخواند. همه گرد آمدند. بال در بال نشستند و نزد فرشته ی بزرگ کامل شدند.
فرشته ی بزرگ پس از ستایش خداوند، با لحنی قاطعانه و ملایم اعلام کرد: ازاین پس فرشتگان مأمور شهر، جایشان را با فرشتگان مأمورجنگل عوض نمایند.
انتقال به سرعت انجام شد و هرکدام درمحل مأموریت جدید حاضرشدند و شروع به ثبت و ضبط امور.
فرشتگان کوچکی که هم اکنون درکارجنگل ها بودند مشتاقانه و با روحیه ای شاد مشغول کار هستند:
ثبت تعداد قطرات آبی که بر سر جنگل فرو می ریزد، حرکات طبیعی شیرهای گرسنه، آهوان حامله و نوشتن رویش ها، ریزش ها و تمام اتفاقاتی که ممکن است درجنگل به وقوع بپیوندد.
اما فرشتگان کوچک شهر، هنوز دل به کار نداده اند آنها از آدم ها اصلا انتظار این همه قتل های فجیح، این همه آزار و این همه بد رفتاری و دورغ و غرور را نداشتند.
فرشتگان مأمور شهر، مشغول نوشتن نامه ای هستند که درآن از فرشته ی بزرگ، عاجزانه بخواهند در جابه جایی فرشته ها تجدید نظر نماید.
سال خوب وخوشی را برای همه دوستان آرزو دارم. التماس دعا .
تا روزهای جدید در سالی جدید خدانگهدار همه شما عزیزان.