به نام خدا
دل به داغ بی کسی دچارشدنیامدی
چشم ماه وافتاب تارشدنیامدی
سنگهای سرزمین من در انتظار تو
زیرسم اسبها غبار شد نیامدی
چون عصای موریانه خورده دستهای من
زیر بار درد تار و مار شد نیامدی
ای بلندتر ازکاش و دورتر ز کاشکی
روزهای رفته بی شمارشدنیامدی
عمر انتظار ما حکایت ظهور تو
قصه بلندروزگارتمام شدنیامدی