یکى از ملازمان ایشان نقل نموده که برنامه معظم له ایـن بـود که هر روز بالاى بام مـى رفتند و به حالت ایستاده به خـوانـدن زیارت عاشورا مـى پرداختند و صد لعن و صـد صلـوات که در زیارت عاشـورا وارد شده است مقید بـودند بطـور کامل قرائت کنند و ایـن برنامه ایشان به همیـن نحـو یعنى بالاى بام و رو به قبله حتى در روزهاى برفى و سرد هم بدون کـم و کاست ادامه داشت تا موقعى که توانایى جسمى داشتند.(4)
در شرح حال ایشان آورده اند که از جمله عادات او خـوانـدن زیارت عاشورا بـوده که در هر روز دو بار, صبح و عصر آن را مى خـواندند و بر آن بسیار مواظب بـودند, بعد از وفاتـش کسى او را در خـواب دید و از او احوالش را پرسید.
در جـواب سه مـرتبه فـرمـود: عاشـورا, عاشـورا, عاشــورا.(5)
آیت الله میـرزا ابـوالقـاسـم محمـدى گلپـایگـانى:
فـرزند ایشان در شـرح احـوال ایشان نقل نمـودنـد که وى در تمام زندگى پشت بام مى رفتند و حضرت امام حسیـن(ع) را زیارت مى نمودند و گاهى در حالـى که برف زیادى روى پشت بام بـود, ایشان مى رفت و حضرت را زیارت مى نمود و جالب آن که نام همه فرزندان ذکور خویـش را حسین گذاشت.(6)
روزى ایشـان از وصف کـربلا و روز عاشـورا بـراى دوستـان تعریف مـى کـردنـد و همچنیـن در اهمیت زیـارت عاشـورا گفتند:
شبـى در حجـره مشغول زیارت عاشـورا بـودم,درسجـده شکر زیارت حالـم منقلب شـدو کـربلا با آن صحنه هاى روز عاشـوراو امام حسیـن(ع) را دیدم و غش کردم.(7)
ایشان در ضمـن خاطرات خـود مـى گـوید: روزى بنا گذاشتـم چهل روز زیارت عاشورا روى بام مسجد شاه (اصفهان) بخـوانـم و سه حاجت در نظر داشتـم, یکى قرض پدرم ادا شـود و یکـى مغفرت و دیگرى علمـم زیاد شـود و درجه اجتهاد, پیـش از ظهر شـروع کـردم و هنـوز ظهر نشده تمام مى شـد, از اول تا به آخر دو ساعت طـول مـى کشیـد, چهل روز تمام شد. یک ماه نگذشت که پدرم نوشته بـود که قرض مرا موسى بـن جعفر(ع) ادا کرده, مـن به او نـوشتـم بلکه سیـدالشهداء ادا کرد. (وکلهم نور واحد) چـون قـوى دل شده در ماه محرم و صفر جهت مطلبـى که در نظرم اهـم مطالب بـود, چهل روز زیارت عاشـورا روى بام مسجد خـواندم, با اهتمام تمام و کمال احتیاط, به ایـن معنى که در آن دو سـاعت همه را رو به قبله, سـر پـا در مقابل آفتـاب ایستاده بودم تا تمام مى شد.
چهل روز ختـم مـا تمـام شـد, بعد از آن خـوابـى دیــدم که مطلب برآورده شده است.(8)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پى نوشتها:
1 ـ وسـائل الشیعه, ج 14, ص 476, ح 19637.
2 ـ همان, ص 504, ح 19697.
3 ـ همان, ص 476, ح 19636.
4 ـ به نقل از یکـى از ملازمـان ایشـان.
5 ـ مردان علـم در میدان عمل, سیـد نعمت الله حسینـى, انتشارات سیدالشهداء, ج 2, ص 376.
6 ـ به نقل از حجه الاسلام و المسلمیـن حـاج آقاى غلامحسیـن محمـدى گلپایگانى.
7 ـ بـرنامه سلـوک در نامه هاى سالکان, علـى شیروانـى, انتشارات دارالفکر, 1376, ص 233.
8 ـ سیمـاى فـرزانگـان, رضـا مختارى, ص 201.