انسان?ها بیش از حرف?ها و نوشته?ها، از اشخاص و عملکردها الگو می?گیرند. تأثیرگذاری یک حادثه یا الگوی رفتاری بر اندیشه?ها و عمل?های مردم، بیشتر از گفتار است. از این رو در قرآن کریم، کسانی به عنوان «اسوه» معرفی شده?اند تا مردم در ایمان و عمل از آنان سرمشق بگیرند. حادثه?های هم که از پیشینیان در قرآن آمده است، بویژه بخش?هایی که به نیکی?ها، ایمان?ها، صبرها، مجاهدت?ها و اطاعت?ها و ایثارهای فرزانگان اشاره شده، همه برای معرفی الگوست.
تاریخ اسلام و شخصیّت?های برجستة اسلامی نیز برای مسلمانان در همة دوره?ها الگو بوده است و تعالیم دین ما و اولیاء مکتب نیز توصیه کرده?اند که از نمونه?های متعالی و برجسته در زمینه?های اخلاق و کمال، سرمشق بگیریم.
در میان حوادث تاریخ، «عاشورا» و «شهدای کربلا» از ویژگی خاصّی برخوردارند و صحنه صحنة این حماسه ماندگار و تک?تک حماسه?آفرینان عاشورا، الگوی انسان?های حق?طلب و ظلم?ستیز بوده و خواهد بود، همچنان که «اهل?بیت» بصورت عام?تر، در زندگی و مرگ، در اخلاق و جهاد، در کمالات انسانی و چگونه زیستن و چگونه مردن، برای ما سرمشق?اند. از خواسته?های ماست که حیات و ممات ما چون زندگی و مرگ محمد و آل محمّد باشد: «اَللهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتی مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مَحَمَّدٍ».[1]
امام حسین ـ علیه السّلام ـ حرکت خویش را در مبارزه با طاغوت عصر خودش، برای مردم دیگر سرمشق می?داند و می?فرماید: «فَلَکُمْ فیَّ اُسوَةٌ»[2]
نهضت عاشورا، الهام گرفتة از راه انبیا و مبارزات حقجویان تاریخ و در همان راستاست. استشهادی که امام حسین ـ علیه السّلام ـ به کار پیشینیان می?کند، نشان?دهندة این الگوگیری است. هنگامی که می?خواست از مدینه خارج شود، این آیه[3] را می?خواند: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ»،[4]که اشاره به خروج خائفانة حضرت موسی از شهر و گریز از سلطة طاغوتیِ فرعون و ظلم اوست و نشان می?دهد که آن اقدام موسای کلیم، می?تواند الگو به حساب آید که حضرت، آیه?مربوط به او را خواند.
قبل از حرکت نیز در وصیتنامه?ای که به برادرش محمد حنفیّه نوشت و مبنا و هدف و انگیزة خروج را بیان کرد، از جمله تکیة آن حضرت بر عمل به سیره جدّ و پدرش و پیمودن همان راه بود و نهضت خود را در همان خطّ سیر معرفی کرد: «وَ اَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی و اَبی عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ»[5] و سیرة پیامبر و علی ـ علیه السّلام ـ را الگوی خویش در این مبارزه با ظلم و منکر دانست. این شیوه، تضمینی بر درستی راه و انتخاب است که انسان مبارز، از اولیائ دین و معصومین الگو بگیرد و برای کار خود حجّت شرعی داشته باشد. در سخنی دیگر، آن حضرت فرموده است: «وَلی وَ لَهُمْ و لِکُلِّ مُسلمٍ بِرَسُولِ اللهِ اُسْوَةٌ»[6] و پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ را اسوة خود و هر مسلمان دیگر قلمداد کرده است.
پیامبر اکرم، دو فرزندش امام حسن و امام حسین ـ علیهم السّلام ـ را «امام» معرفی کرده است، چه قیام کنند، چه بنشینند: «اِبْنایَ هذا اِمامانِ، قاما اَوْ قَعَدا».[7]
پس از قیام عاشورا نیز در همان خطّ امام و اسوه و الگو بودن امام حسین ـ علیه السّلام ـ بود و عمل آن حضرت برای امّت می?توانست سرمشق و سرخط باشد و مبنای مشارکت پیروان امامت در مبارزه با حکومت یزیدی باشد، مبارزه?ای که ریشه در جهاد همة پیامبران ربّانی و همة جهادهای مقدّس مسلمانان صدر اسلام در رکاب حضرت رسالت داشت.
در زیارت مسلم بن عقیل، می?خوانیم که: گواهی می?دهم که تو بر همان راهی رفتی که مجاهدانِ بدر، در راه خدا رفتند و با دشمنان خدا پیکار کردند.[8] این جمله نشان می?دهد که «شهدای بدر» به عنوان الگویند و شهیدان نهضت امام حسین ـ علیه السّلام ـ نیز در تأسی به آنان در خون خویش غلتیده?اند.
در زیارت شهدای کربلا می?خوانیم: سلام بر شما ربّانیان، شما برای ما پیشتاز و پیشاهنگ هستید و ما هم پیرو و یاور شماییم: «اَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ وَ اَنْصارٌ».[9]
هم?خطی و هم?سویی جهاد رزمندگان با اسوه?های خداپسند که از سوی مکتب، معرّفی شده است، به آن جهاد، مشروعیّت و قداست می?بخشد.
چون عاشورا «الگو» بود، هم کسانی که به هر دلیلی در آن شرکت نکردند، بعدها حسرت و افسوس می?خوردند، و هم کوتاهی کنندگان نسبت به یاری امام،? جزو توّابین شدند و در فکر جبران گذشته برآمدند. این حاکی از شاخص بودن حرکت امام است.
در تاریخ اسلام نیز، بسیاری از قیام?های ضد ستم و نهضت?های آزادی?بخش، با الهام از حرکت عزّت?آفرین عاشورا شکل گرفت و به ثمر رسید. حتّی مبارزات اسقلال?طلبانة هند به رهبری مهاتما گاندی، ثمرة این الگوگیری بود؛ همچنانکه خود گاندی گفته است:
«من زندگی امام حسین ـ علیه السّلام ـ ، آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده?ام و توجّه کافی به صفحات کربلا نموده?ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین ـ علیه السّلام ـ پیروی کند».[10]
قائد اعظم پاکستان، محمدعلی جناح نیز گفته است:
«هیچ نمونه?ای از شجاعت، بهتر از آن?که امام حسین ـ علیه السّلام ـ از لحاظ فداکاری و تهوّر نشان داد، در عالم پیدا نمی?شود. به عقیدة من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربان کرد، پیروی نمایند.»[11]
عاشورا، هم این پیام را می?دهد که باید از این «الگو» که در زمینه?هایی همچون: شجاعت، ایثار، اخلاص، مقاومت، بصیرت،? ظلم?ستیزی، دشمن?شناسی، فداکاری، اطاعت از پیشوا، عشق به شهادت و زندگی ابدی، سرمشق است، پیروی کرد، هم ماهیّت خود نهضت عاشورا، الهام گرفته از سیرة اولیاء خدا و عمل پیامبر و علی ـ علیه السّلام ـ است، هم به شهادت تاریخ، خود این حادثه الگوی مبارزات حق?طلبانه بوده است.
بارزترین نمونة آن، انقلاب اسلامی ایران بود که درس?ها و الگوهای عاشورا، قوی?ترین دستمایة جهاد مردم بر ضدّ طاغوت و دفاع رزمندگان در جبهة نبرد هشت ساله به شمار می?رفت. نبرد و شهادت مظلومانه برای رسوا ساختن ظالم، عمل به تکلیف در شدیدترین حالاتِ تنهایی و بی?یاوری، رها نکردن هدف حتّی با کمبود نفرات و شهادت یاران، همه و همه از ثمرات الگوگیری از عاشورا بود.
امام امّت، در اسوه بودن عاشورا برای نهضت پانزده خرداد می?فرماید:
«ملّت عظیم?الشأن، در سالروز شوم این فاجعة انفجارآمیزی که مصادف با پانزده خرداد 42 بود، با الهام از عاشورا آن قیام کوبنده را به بار آورد. اگر عاشورا و گرمی و شور انفجاری آن نبود، معلوم نبود چنین قیامی بدون سابقه و سازماندهی واقع می?شد. واقعة عظیم عاشورا از 61 هجری تا خرداد 42 و از آن تا قیام عالمی بقیة? الله اروحنا لمقدمه الفداء در هر مقطع انقلاب?ساز است.»[12]
از عاشورا، حتی در زمینة تاکتیک?ها و کیفیّت مبارزه و سازماندهی نیروها و خط مشی مبارزه و بسیاری از موضوعات دیگر هم می?توان الهام گرفت. در این زمینه هم رهنمود امام خمینی (ره) چنین است:
«حضرت سیدالشهداء ـ علیه السّلام ـ از کار خودش به ما تعلیم کرد که در میدان وضع باید چه جور باشد و در خارجِ میدان وضع چه جور باشد و باید آنهایی که اهل مبارزة مسلّحانه هستند چه جور مبارزه کنند و باید آنهایی که در پشت جبهه هستند چطور تبلیغ کنند. کیفیّت مبارزه را، کیفیّت این?که مبارزه بین یک جمعیت کم با جمعیت زیاد باید چطور باشد، کیفیّت این?که قیام در مقابل یک حکومت قلدری که همه جا را در دست دارد با یک عدّة معدود باید چطور باشد، اینها چیزهایی است که حضرت سیدالشهدا به ملّت ما آموخته است...»[13]
سزاوار است که نهضت عاشورا از ابعاد مختلف، مورد بازنگری دقیق قرار گیرد و شیوه?های مبارزه، خطوط اصلی تبلیغ، عوامل ماندگاری یک حرکت انقلابی و ثمربخشی آن در طول سالیان متمادی، و درس?هایی که برای به حرکت درآوردن ملّت?های خفته و خمود در آن نهفته است، تبیین گردد و عاشورا به یک «مکتب» و «دانشگاه» تبدیل گردد.
[1] . مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا، ص 457.
[2] . موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 361.
[3] . قصص، آیة 21.
[4] . اعیان الشیعه، ج 1، ص 588.
[5] . بحارالانوار، ج 44، ص 329.
[6] . وقعة الطّف، ص 201.
[7] . ارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 30.
[8] . مفاتیح الجنان، زیارت مسلم بن عقیل، ص 402.
[9] . التهذیب، شیخ طوسی، ج 6، ص 76.
[10] . فرهنگ عاشورا، ص 279.
[11] . فرهنگ عاشورا، ص 279.
[12] . صحیفة نور، ج 16، ص 219.
[13] . صحیفة نور، ج 17، ص 60.