وجه تمایز شیعیان جهان در طول تاریخ اسلامی با دیگر مسلمانان الگوپذیری از امامان معصوم، و مقتدا قرار دادن این رهروان راستین شریعت محمدی ـ صلی الله علیه و آله ـ و عشق و ایمان حقیقی به این مشعلان فروزان جامعه بشری بوده است. به دلیل اعتقاد به مشروعیت انحصاری امام معصوم و منصوص بود که در نزد شیعه تا قبل از غیبت، تمامی قدرتهای حاکم صراحتاً نامشروع تلقی می?شوند و از زمان غیبت به بعد نیز سازش و همراهی با حکومت?هایی که جامع شرائط نیابت از امام غایب نبوده?اند اگر نه ناممکن بلکه همواره دشوار بوده است. شیعیان همواره در اقتدا به امامان خویش در سازش?ناپذیری با حاکمان جور شهره بوده?اند و عزت و افتخار خود را در قیام بر علیه باطل جستجو می?کرده?اند. در بررسی و تبیین بهتر این مسئله توجه به دلایل قیام امام حسین ـ علیه السّلام ـ برای درک بهتر نوع الگوپذیری شیعیان از ایشان در کسب عزت و افتخار اسلامی ضروری است که در اینجا با توجه به حفظ اختصار و عدم اطاله کلام تنها به ذکر دو نمونه اکتفا می?کنیم:
1ـ انجام تکلیف در سخت?ترین شرائط: اساسی?ترین عامل برای قیام امام حسین ـ علیه السّلام ـ انجام تکلیف الهی و عمل به فریضة امر به معروف و نهی از منکر بوده است، علامه طباطبائی در تفسیر آیة، «فقاتل فی سبیل الله لاتکلف الاّ نفسک و حرّض المؤمنین»[1] می?فرمایند منظور از لا تکلّف الا نفسک این است که هر انسانی مکلّف به انجام وظیفة خویش است زیرا خداوند خطاب به پیامبر می?فرماید اگر مردم در امر جهاد کندی و سستی کنند وظیفة شخصی تو به قوّت خود باقی است، تو خود به مقاتله بپرداز و البته وظیفة تو نسبت به دیگران ترغیب و تشویق آنان نیز خواهد بود.[2] بر این اساس در جامعه اسلامی اگر هر کس تنها به وظیفة خود عمل کند و دیگران را نیز امر به معروف و نهی از منکر نماید عزت و افتخاری از آن بالاتر در سربلندی آن جامعه متصوّر نخواهد بود. امام حسین ـ علیه السّلام ـ در نخستین گامهای تاریخی خویش در پاسخ مروان بن حکم فرستاده یزید برای اخذ بیعت از ایشان ضمن تشریح جایگاه خود و یزید فرمودند:
«... و مثلی لا یبایع مثله»[3] «...فردی همچون من با فردی مثل یزید بیعت نمی?کند...» نکته در اینجاست که ایشان این عدم بیعت را متعین در یک شخصیت خارجی خاص و منحصر به زمانی خاص نمی?دانستند بلکه به اعتقاد ایشان هرکس پیرو راستین ایشان باشد با فرد فاسقی همچون یزید سازش نخواهد کرد بر این اساس در هر زمانی تکلیف شیعیان در برابر یزیدیان زمان روشن خواهد بود. امام در حین خروج از مدینه در وصیت نامه?ای که به برادر گرامی?شان محمدبن حنفیه نوشتند پس از اقرار به وحدانیت الهی فرمودند: «... انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر»[4] «...همانا خروج من برای طلب اصلاح در امت جدم و انجام امر به معروف و نهی از منکر بوده است.» که در این عبارت به خوبی فلسفه قیام ایشان و درسی که شیعیان باید از آن بگیرند مشهود است.
2ـ پاسداری از اسلام و امامت در کربلاء: نکته دوم در انگیزه قیام امام حسین ـ علیه السّلام ـ که می?تواند بهترین درس برای شیعیان ایشان باشد پاسداری از اسلام و امامت بود. هدف امام در پاسداری از اسلام مقابله با وضعیتی بود که در ضمن آن حلال الهی حرام و حرام الهی حلال گردیده بود، حق و حقیقت قربانی هوی و هوسهای هوسبازان شده و بطور کلی اسلام در معرض خطر بعدی قرار گرفته بود این وضعیتی است که در هر زمانی رخ دهد تکلیف مسلمانان بر قیام علیه باطل و احقاق حق برای پاسداری از دین اسلام تعلق خواهد گرفت، الگوی دیگر واقعه عاشورا پاسداری از مقام والای امامت و ولایت بود که اصحاب امام در شب عاشورا علیرغم اعلام رفع بیعت امام از ایشان با قلبی آکنده از عشق الهی و علاقه شدید به امام خویش ایستادگی و صلابت خود را در دفاع از مقام شامخ ولایت تا آخرین قطره خون اعلام داشتند و عزت و افتخار شهادت در راه حق را بر ذلت زندگی تحت حاکمیت باطل ترجیح دادند.[5] این بزرگترین درسی است که ما در حادثه خونین کربلا می?توانیم از یاران با وفای امام بگیریم شب عاشورا که به حق باید آن را شب پاسداری از مقام امامت و ولایت نامید بهترین ترجمان کسب عزت و افتخار جامعه اسلامی را در پیروی و حمایت قاطع از مقام ولایت می?داند، شیعیان به حق آموخته?اند در موقعیتی که کیان اسلام در معرض خطر قرار می?گیرد همچون امام خویش تا آخرین لحظه که خود و یاران و زنان و فرزندانش را در معرض شهادت و اسارت می?دید ولی هرگز حاضر به پذیرش ذلت زندگی تحت حاکمیت ظلم نشد بلکه مرگ در این راه را سعادت توصیف نمود،[6] آنان نیز با الهام از این حادثه عزت و سربلندی خود را در پیروی از مقام ولایت و قیام علیه حاکمان طاغوت جستجو کنند. دشمنان انقلاب اسلامی با درک اهمیت این مسئله همواره سعی داشته?اند با تبلیغات سوء و دشمنی?های مکرر در این پیوستگی بین رهبر و جامعه اسلامی رخنه ایجاد نمایند لکن تا زمانی که اتحاد و پیروی مردم از ولی فقیه جامعه اسلامی به قوت خود باقی است عزت و افتخار ایشان نیز محفوظ، و نظام اسلامی با شکوه و صلابت به راه خود ادامه خواهد داد «انشاء الله»
[1] . سورة نساء، آیة 84.
[2] . علامه طباطبائی،? تفسیر المیزان، ج5، مرکز فرهنگی رجاء، چاپ چهارم 1367، ص 41.
[3] . ناسخ التواریخ، ج1، ص 386.
[4] . همان، ج2، ص 9.
[5] . ر.ک: سیدهاشم رسولی محلاتی، زندگانی امام حسین ـ علیه السّلام ـ تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم 1378، ص 393 به بعد.
[6] . «انی لا اری الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین الا برما» بحارالانوار، ج44 ص 381.