من از خم کوچه های خاک آمده ام
از غربت خود هراسناک آمده ام
ما بیخبر ازعالم غیبیم همه
در دایره سراب ریبیم همه
گفتیم درانتهای دانایی خویش
در اوجکمال غرق عیبیم همه
ما خون زمانه در رگ فرداییم
موجیم و به دریایی شدن شیداییم
ما هیچ ترین حباب این دریاییم
افسانه ای ازگذشته و فرداییم