تمام عمربه راهت چه وقت می آیی
به جاده هاچه غریبانه چشم دوخته ام
زپشت پنجره های غریبِ تنهایی
تمام پنجره هابی تومات مانده ،بیا
بیاکه باتوشودکوچه هاتماشایی
کجاست کشتی چشمت که لنگراندازد
دلم کنارساحل این چشم های دریایی
بگوکه سمت نگاهت کدام آفاق است
توای که سمت نگاهِ تمام دلهایی
نیامدی وزِاندوه غربتت خون شد
دل تمامی آلاله های صحرایی
به لحظه لحظۀ این روزهای یلدایی
دلم گواهی آن می دهدکه می آیی!