دیگربس است عزیززهرا ازسفربیا !
بغض تمام پنجره ها درغمت شکست.
چشمها به حرمت غم توتا سحرگریست!
درساحل عبورتا صبحدم نشسته ایم در
کوچه های حادثه تنهاشدیم بس است دیگر
بیابیابیااااااااااااااااااااااااااااااااااااه
شاه خیال خوب من!
ای تراوش شبنم ز برگ یاس!
ندیدمت این غصه کم نسیت آقا!
دوستت دارم دست خودم نیست آقا!