نقطه پایان خط
ما همه نویسنده ایم ، نویسندگانی که ادبیات حسب حالی وزندگی نامه می نویسند،گاه این همه سؤتفاهم ها تنها به خاطر فراموش کردن یک حرکت یا نشانه می باشد که ذهن را پر از ابهام میکند وهمین است که هنوز است که هنوز با خدا به تفاهم نرسیده ایم .
واین همه ،ریشه در جهل مادارد ،ریشه در شناخت اصول نگارشی ونگراشی .
نویسندگانی هستیم با قلم های متناوت ،برخی به نثروبرفی به نظم می نویسند وحتی در نحوه عمل یکسان عمل نمی کنیم بعضی نثر ساده ومرسل وبرفی بینابین وبرفی فنی می نویسند ؛نظم نویسان نیز هرکدام به نوعی همچون قصیده با غزل ورباعی ،مثنوی قلم می زنند برفی نوآوری کرده ودر قالب نوخود رااینکه مصراعهای اعمالشان برابر یا نابرابر،کوتاه یابلند باشد آزاده می دانند و نیز خود را در رعایت یا عدم رعایت قافیه های افلاقی وشرعی آزاومی پندارند وبرفی درعین آزادی وآزادگی تمام کوشش خویش را دردر خدمت کلمه حق قرار داده وهمیشه در پرورش اندیشه های درست قلم می زنند در ابتدا باید بدانیم برانیم برای نوشتن چه باید کردواز کلمات وجملاتی استفاده کنیم که در آنها تمامی لغزشگاههارعایت شده باشد تا در مرحله عمل دچار لغزش نشویم با توجه به درست نویسی ها درست بنویسیم وآثار نیکی از خود بر جای به گذازیم قبل از ایجاد هر آثاری کتاب وجودی خویش وکتاب هستی را خوب مطالعه کنیم هم به صورت فتی وهم آثار کهن گذشتگان را وتمرین کنیم تاخوب گفتارهای خود را به نوشتاره به فعلیت برسانیم ونظم را به نثر وآثار کهن را به زبان امروزبازنویسی کنیم تا عبرت خود ودیگران باشد.
وچه خوب است قبل ازانتقال اندیشه های خود درصحن? عمل ،تفکرکنیم واندیشه های خود رابازنگری غوده تا اشکالات نگارشی آن را رفع نموده وسپس پا کنویس کرده وبعد از آن با انتخاب یک عنوان قربَه الی آثار خود را برجای گذاریم برای رفع ابهام برفی رفتا هایمان در برابر آنها دو نقطه قراردهیم
ومختصری آنهارا تفسیرکنیم تا همچگونه علامت سوالی نماند.
ارزش ها وعقایدمان را داخل گیومه وبه صورت بر جسته بنویسیم که از ورود هرگونه شبهه وشک جلوگیری کند با توضیح برفی مسائل داخل پرانتز برای خود ،خطوط های قرمز را مشخص نماییم . اعمالی را که زندگی نامه یمان را به تر اژدی وپایان تلخ تبدیل می کند به سه نقطه هایی تبدیل کنیم که هرگز به عمل نمی آیند.
و در عوض با کردشه های متعددی اعمالهای زیادی را به آثارخود اضافه کنیم که شنیده ام هرچقدر هم اضافه کنیم باز هم کم است واندکبه یاد داشته باشیم که سرانجام یک نقط?پایان ِ خط خواهیم داشت تنها یک نقطه وپس از آن دیگر فرصت نوشتنیک کلمه وحتی یک حرفی را نخواهیم داشت پس چه نیکوست با همین درنگ های کوتاه که نشان? نقطه ،پایان جمله است درایجاد اثارجدید خود تجدید نظر کنیم .
ما نویسند گان با تمام توانا یی هایمان باز هم کمیت نگارشیمان می لنگد وحتما باید دست به دامان یک ویراستارما هرشویم ویراستاری که به تمامی نوشته ها آگاه وآشناست ومی تواند یاریمان دهد وچه کسی بهترازامیرکه اگرنبود تمام نوشته ها یمان پراکنده وناموزون بی آنکه ساختارفعلی مناسبی داشته باشند نوشته می شدند.
پس اجازه دهیم ویراستارغریب ،دنیا ی اعمالمان راویراستا ری کندواز زبان او بشنویم وبشناسیم همو
که دنیا را ازنظرافکنده ام که دنیا در نزد من خوارترازبرگی ست دردهان ملخی وناچیزاز پر کاهی وگیاه خشکیده ای دنیا خانه ای ست ناپدار که ساکنان وهمسایگان خویش را میراند تا به سر منزل نیستی رساند ا زاو یاری می جوییم تا نوشته ای با مطلعی زیبا آغازکنیم وبا مقطعی دلنشینی وبه یاد ماندنی به پایان برسانیم آن سان که در هنگام نقطه پایان خط ،خداوامد خشنود باشد ومارستگار.