سالروزمیلاد مظهرعلم وتقوا
سلاله پاک رسول خدا(صلی الله علیه وآله)
دست پرورده آغوش امام علی مرتضی(علیه السلام)
وتربیت یافته دامان فاطمه زهرا(علیهالسلام)
حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)
بر همه مسلمانان به ویژه شیعیان مولا علی مبارک
زنی ز شرق مسلمان، زنی دل آگاهم
به خویش می بالم
به عمق و وسعت فرهنگ خویش می بالم
ولی ... چه سان گویم؟ ...
گذشته های پر از رنج و محنت خود را
چو یاد می آرم،
ز غصه می سوزم
ز درد می نالم
چه سالهای سیاهی که طعم تلخ ستم را
هزاره های پیاپی، ز جام جور چشیدم
در آن گذشته ی تاریک
فریب و فاجعه را با تمام هستی له گشته ام،
به دوش کشیدم
هنوز پشت من آثار زخم و شلاق است
و چهره ام نیلی است
و درد تازیانه ی تحقیرها نرفته از یادم
رنی مسلمانم
زنی ز خطه ی خاور
زنی ز تربت ایمان
زنی ز شرق مسلمان، زنی خودآگاهم
و از تبار کریمان
و شیعه ی زهرا
و ... پیرو زینب .
زنی ز خطه ی خورشیدخیز و جوشانم
من از قبیله ی شرقم
و از کرانه ی رود فرات می آیم
و بوی خون شهیدان به پیرهن دارم
برادران رشیدم
و خواهران شهیدم،
هماره چشم براهند،
که من رسول امین پیام خون باشم،
به غربیان بگویید:
حنایشان دگر از رنگ و آب، افتاده است
به گوششان برسانید:
که دام برچینند
و رخت بربندند،
که رنج و کوشش بیهوده و سترونشان
تلاش و دست و پا زدن مرغ بسمل را
به یاد می آرد.
.
.
.
زنی ز شرق مسلمان، زنی خودآگاهم
عروس رزمم و در حجله ی جهاد و شهادت
حنای خون بستم
غرور سرخ تشیْع،
دوانده ریشه در اعماق ذره ذره ی وجودم
نشانخون و پیام است انحنای رکوعم
به خاک شهید است، احترام سجودم.
فضای حنجره ام گرم، و پر صلابت و فریاد،
ز بانگ تکبیر است
تمام خشم و خروشم
علیه هر چه که ظلم است و جبر و تحقیر است.
زنی مسلمانم
زنی ز خاک دلیران، زنی ز ایرانم
من از سیاهی ترس و حسد رها گشتم
بلوغ حادثه است و من
از دل ظلمت، طلوع خواهم کرد
اسیر بند خرافات و پو چی و ذلت
دگر نمی مانم
زنی ز شرق مسلمان، زنی خودآگاهم.