سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش خود را به نادانی و یقینتان را به شکّ تبدیل نکنید و چون دانستید، عمل کنید و چون یقین کردید، اقدام کنید . [امام علی علیه السلام]
انتظار و انتظار ...
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» غربت عشق در سکوت

 

 

غربت عشق در سکوت

 

اندوه من بی پایان است و سوالهایم ناتمام. مرا غربت غریبان مظلوم می سوزاند و بازچون همیشه

دست به دامان توام.

درجاده های غربت، تو را برگزیدم چرا که تو بهترین پاسخ برای ابلهانی و تو خوب می دانی من

تمام دلتنگی هایم رابه بهانه او با تو می گویم و تو از زبان او پاسخم میگویی و او نیز گاه از زبان تو.

حرفهایم را به تو می گویم گرچه با تو نیستم، من تمام دردهایم را در نجوایی عاشقانه به دردمندترین

غریب می گویم.

گفتم : حمد خدای را که تو مونس منی.

گفت: فضل خدای را که تواند شمار کرد یا کیست آنکه شکریکی از هزار کرد.

گفتم : حقیقت چیست و حق کجاست ؟

گفت : علی مع الحق و الحق مع العلی.

گفتم : جنازه بر زمین و سقیفه دیده ای ؟

گفت : والله علیم باظالمین فلعنة الله علی الکافرین.

گفتم : از مادرپهلو شکسته و دستهای بسته برایم بگو.

گفت : آنان که موجب غربتش شدند به خدا زیانکارانند و در عذابی سخت مخلدند.

گفتم : از دردها و ناله های سر چاه بگو.

گفت : دردعشقی کشیده ام که مپرس.

گفتم : وای از وفای کوفیان، وای از بی وفایان.

گفت : اولئک اصحاب النارهم فیهاخالدون.

گفتم : چگونه دست حق را دیده و نشناختند؟

گفت : بل اکثرهم لایومنون و للکافرین عذاب مهین.

گفتم : تو بیت الحزان فاطمه (سلام الله علیها) دیده ای؟

گفت : آه از آن سوز و گدازی که درآن محفل بود.

گفتم : تیرها برجنازه مظلوم دیده ای؟

گفت : کاش آن زمان که پیکر او شد پر ز تیر جان جهانیان همه از تن برون شدی.

گفتم : در ظهر حادثه بوده ای.

گفت : کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست عالم تمام غرقه دریای خون شدی.

گفتم : چرا کسی پاسخ هل من ناصر ینصرنی را نداد چرا؟

گفت : صم بکم عمی فهم لا یعقلون.

گفتم : شب های بقیع را دیده ای که پر از مظلومیت توست.

گفت : تقصیرشب ها نیست که مهتاب غمگین است تقصیر روزگارهم نیست، این غربت همیشه ماست.

گفتم : کاظمین و سامراء دیده ای؟

گفت : سوز هجری کشیده ام که مپرس.

گفت : غریب طوس را چگونه دیده ای ؟

گفت : الحق که غریب الغرباست.

گفتم : دلم گرفته از این روزها، دلم تنگ است میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است.

گفت : به کوی نیک دلان نیست جز نکوئی راه.

گفتم : به تقدس چشمانت سوگند، من امشب به ایه های نگاهت ایمان می آورم.

گفت : شب عاشقان بی دل چه شبی دراز باشد.

گفتم : من درآرزوی پرواز مانده ام؛ دیگر پرواز ممکن نیست، زخم بالهای من عمیق است.

گفت : راز پروانگی، زلال کردن دقیقه های دل است.

گفتم : عزیزترین غریب من، امروز زمینی ترین نگاه آسمان را هیچ کس نمی فهمد.

گفت : آن کس است اهل اشارت که بشارت داند نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست؟

گفتم : ایا شود که گوشه چشمی به ما کنند؟

گفت : والله ذوالفضل العظیم.

گفتم : بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین کاشوب و فریاد از زمین برآسمانم می رسد.

گفت : گریک شبی ز چشم تو خود را نهان کنیم چون روز روشن است که فردا چه می کنی.

گفتم : پیشانی عفو امیر را پرچین نسازد، جرم ما.

گفت : شرم از رخ علی نمای و ترک گناه کن.

گفتم : تبسمی کن و بین جان همی سپرم.

گفت : ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن.

گفتم : امشب ای ماه به درد دل من تسکینی، آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی.

گفت : دردی ست در عشق که هیچش طبیب نسیت گر دردمند بنالد غریب نیست.

گفتم : حرامم باد اگر من جان ز جای دوست بگزینم .

گفت : تو عهدها نشنیدی چه سست بنیادند، در این معمله دلها ز سنگ و پولادند.

گفتم : از عشقت آتشی در درونم شعله ور است.

گفت : رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس، گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت.

گفتم : پر خود سوختم و دم نزدم، کس ندانست که من می سوزم.

گفت : تو را آتش عشق اگرپر بسوخت مرا بین که از پای تا سر بسوخت.

گفتم : ز که رنجد دل فرسوده من، چه شکایت کنم از طعنه خلق.

گفت : ان الله مع الصابرین.

گفتم : ز دیده خون چکدم هر زمان ز آتش دل.

گفت : ما را که درد عشق و بلای خمار کشت، یا وصل دوست یا می صافی دوا کند.

گفتم : کس در این ره نگرفت از دستم قدمی رفتم و پایم لغزید.

گفت : یاران رفیق نیمه رهند، به روز حادثه غیر از شکیب یاری نیست.

گفتم : چه کرده ایم که ما را کنند خاکستر.

گفت : مگوی بی گنهم سوخت شعله تقدیر، همین گناه تو را بس ... سزای باغ نبودی باغبان چه کند.

گفتم : دوستان عیب کنندم هر چند که من مهربورزم.

گفت : تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز.

گفتم : بی مهر رخت روز مرا نور نمانده است و ز عمر مرا جز شب دیجور نمانده است.

گفت : خودبین چنان شدی که ندیدی مرا به چشم، پیش هزار دیده بینا چه می کنی؟!

گفتم : داد از غم فراق و دوری تو.

گفت : زبان خامه ندارد سر بیان فراق و گرنه با تو شرح دهم داستان فراق.

گفتم : مثل این است که شب نمناک است دیگران را هم غم هست به دل، غم من لیک غمی غمناک است.

گفت : بهای هر غم ازاین ملک هزار خون دل است، نخورده باده کسی رایگان از این ساغر.

گفتم : به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم، شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم.

گفت : تکیه بر عهد تو باد صبا نتوان کرد.

گفتم : چگونه است که عمری درظلمتی بس عظیم گرفتاریم که حتی خود خودمان را نمی بینیم.

گفت : ما هنوز تاوان دعای امیر را می دهیم.

گفتم : تو دستگیر شو ای خضر پی خجسته که من پیاده می روم و همرهان سوارانند.

گفت : ما همه جا با تو همرهیم، در راه خویشتن اثر پای ما ببین.

گفتم : دلم می خواهد به گرد خانه معبود و زادگاهت طواف عشق نمایم.

گفت : طواف کعبه عشق از کسی درست آید که دیده زمزم او گشت و دل مقام خلیل.

گفتم : ای نور چشم مستان در عین انتظارم چنگی حزین و جامی بنواز یا بگردان.

گفت : یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور.

گفتم : آیا شود حکمران قلبم شوید هرچند نالایق است.

گفت : دلت را خانه ما کن مصفا کردنش با من.

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » زهرا منتظر ( شنبه 87/2/14 :: ساعت 9:35 صبح )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

.....
... در رگ فرداییم
هل من ناصر ینصرنی
روزر حسرت
آخرش باید مُرد !
الهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر له علی ذلک
شهادت مظلومانه امام جوان امام جواد علیه السلام تسلیت باد بر عموم
سلام بر مهدی صاحب عصر و زمان
بیامهدی
باید اینطور نوشت
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 54
>> بازدید دیروز: 56
>> مجموع بازدیدها: 286106
» درباره من

انتظار           و                  انتظار    ...
زهرا منتظر
من برنده ام زیرا به خدای یگانه ایمان دارم ! من پیروزم زیرا می دانم که کسی همیشه نگران و مراقب من هست کسی که قدرتمندترین و مهربانترین است کسی که حی است و دانا و توانا ! غربت انتظار را سببی جز کردار ما نیست.

» پیوندهای روزانه

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور [106]
انتظار و انتظار [286]
[آرشیو(2)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
هنوز غریبی در غربت است و غریبانه غم نامه می خواند.... .
» آرشیو مطالب
عهد و میثاق با امام مظلوم
عاشوراء و انتظار
کاروان غریب
تو نیستی تا ...
چت با ...
انتظارمن
مناجات امام علی (علیه السّلام)
تا تو بمیرانیم
من برنده ام(موفقیت)
بگو یا علی
دیدار باخدا
منتظران واقعی
توکل
به خودتون بیایید.
ره توشه ای از کلام نبوی
نو بها ر با دعایی عاشقانه
دیگه بسه
خشنودی امام زمان (عج)
غفلت ... حجاب ...
او خواهد آمد
شیعه یعنی
کدامین جمعه می آیی؟
فاطمیه
آقا بیاااااااااااااااااااااا
انتظار ازدیدگاه اسلام
اجاق جاهلی
ای آخرین امید
نشانه های ظهور
روز فرجت
آسمون ...
ای کاش
لحظه موعود
نوحه
تجارت پرسود
با تو تا دفتر فراق
جان فدای قدمت
در جستجوی ...
نجات دهنده ی دلها
غربت عشق در سکوت
طلوع خواهم کرد
ساعت آخر من
به یاد یاس کبود
دو فرشته
نقطه پایان خط
عشق یعنی عشق ناب فاطمه
صلوات بر
الهی بارون بگیره
آقا یاد ما هم باش
نورچشم امام رضا علیه السلام
عشق تو
پربکشیم
ظهورسبز
بگذار از تو بگویم
می دانم...
همین کافی ست
آن مرد در باران آمد
تو در کدام کرانه غربت ایستاده ای
آه اماما
غریب عالم
شاید محال نیست
گاهی
سرانجام های بی تعبیر
خدایا تو سلامت دارش
یادمان باشد
گل زهرا
طی شد این عمر
باقی همه بهانه
نام ها در ننگ
رجبیون
یا علی لایعرفک الا الله و انا
غدیر
روز مبارک

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
دوزخیان زمین
تعقل و تفکر
محمد یزدان نیا
پایگاه موفقیت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


































» طراح قالب